─┤ HIMAN ├─
─┤ IranTop ├─
……
هنوزای آن که از من دور گشتی اشک میبارم
تو خوبی من خرابم از نبودت سخت بیمارم
به من گفتی برو با عشق خود دیگر میازارم
...ولی من، ولی من دوستت دارم
تو سوز ساز من هستی سرودِ واژگان ِمن
تو خورشیدی تو مهتابی شکوهِ آسمانِ من
به من گفتی که از این دیوانه بازی دست بردارم
...ولی من، ولی من دوستت دارم
ولی من دوستت دارم اگر چه بی وفایی تو
به من گفتی که با غم های دنیا آشنای تو
غمه من را نمیدانی نمیدانم کجای تو
تمام یادبود عشق مارا باد ها برده
ببین اینجا نشستِ عاشقنی تنها افسرده
که بی تو چینی عمرش ترک خورده
……
تمام روزها را بی تو من تنها هدر کردم
نمیدانی چه ها دیدم چگونه بی تو سَر کردم
زهر شهرو دیاری با خیالت من سفر کردم
و بودن یک غزل بود و من اش آن را زبر کردم
تو سوز ساز من هستی سرودِ واژگان ِمن
تو خورشیدی تو مهتابی شکوهِ آسمانِ من
به من گفتی برو با عشق خود دیگر میازارم
...ولی من، ولی من دوستت دارم
ولی من دوستت دارم اگر چه بی وفایی تو
به من گفتی که با غم های دنیا آشنای تو
..غمه من را نمیدانی نمیدانم کجای تو
تمام یادبود عشق مارا باد ها برده
ببین اینجا نشستِ عاشقی تنها افسرده
که بی تو چینی عمرش ترک خورده
که بی تو چینی عمرش ترک خورده
─┤ HIMAN ├─
─┤Room ID:128629├─