باز هم
آمدی تو بر سر راهم
. آی عشق
میکنی دوباره گمراهم
دردا
من جوانی را به سر کردم
. تنها
از دیار خود سفر کردم
دیریست
قلب من از عاشقی سیر است
خسته از صدای زنجیر است
خسته از صدای زنجیر است
دریــا
اولین عشقِ مـرا بُـــردی
دنیا
دم به دم مرا تو آزردی
دریا
سرنوشتم را به یاد آور
دنیا
سرگذشتم را مکن باور
غریبی قصه پردازم
چون غریقی غرق در رازم
گم شدم در غربت دریا
بی نشان بی هم آوازم
میروم شب ها به ساحل ها
تا بیابم خلوت دل را
روی موج خسته ی دریا
مینویسم اوج غم ها را
دریا
اولین عشق مرا بردی
دنیا
دم به دم مرا تو آزردی
دریا
سرنوشتم را به یادآور
دنیا
سرگذشتم را مکن باور
من غریبی قصه پردازم
چون غریقی غرق در رازم
گم شدم در غربت دریا
بی نشان و بی هم آوازم
میروم شب ها به ساحل ها
تا بیابم خلوت دل را
روی موج خسته ی دریا
می نویسم اوج غم ها را
باز هم
آمدی تو برسر راهم
. آی عشق
میکنی دوباره گمراهم
دردا
من جوانی را به سر کردم
از دیار خود سفر کردم
دیریست
قلب من از عاشقی سیر است
خسته از صـدایِ زنجیــر است