من بی قرااارم
از من عاشق، دلی دیوانه میخواهی که داااارم
گریه کن ،یک شانه ی مردانه میخواهی که داااارم
من بی قرارم
بی تو عذاااابیـــست
خنده هایی که به روی صورتم همچون نقاااابیــست
کار من عشق است و کار چشم تو خانه خراابیـــست
چشمانت آرزوست
از سر نمیپرد
تو را ز خاطرم
کسی نمیبرد
به خاک و خون کشیده
ای مرا زمن بریده ای مروووو
به دل نشسته ای
چه کردی با دلم
به گل نشسته ای
میان ساحلم
به خاک و خون کشیده ای
مرا زمن بریده ای مروووو
بمان که عاشقت منم
چرا تو میروی
در آسمان قلب من، ستاره میشوی
بیا بمان که در شبم
همیشه همچو مااااهـــی …
بمان که میکشد مرا
تو را ندیدنت
تو رفته ای و من هنوز
ادامه میدمت
به گریه تکیه میکنم ،مرا اگر نخواهــــــی
چشمانت آرزوست
از سر نمیپرد
تو را ز خاطرم
کسی نمیبرد
به خاک و خون کشیده
ای مرا زمن بریده ای مروووو
به دل نشسته ای
چه کردی با دلم
به گل نشسته ای
میان ساحلم
به خاک و خون کشیده ای
مرا زمن بریده ای مروووو
چشمانت آرزوست
چشمانت آرزوست
چشمانت آرزوست
از سر نمیپرد
تو را ز خاطرم
کسی نمیبرد
به خاک و خون کشیده
ای مرا زمن بریده ای مروووو
به دل نشسته ای
چه کردی با دلم
به گل نشسته ای
میان ساحلم
به خاک و خون کشیده ای
مرا زمن بریده ای مروووو
#leila_es