او بانو بانو جانا، او شهر بانو جانا
او بانو بانو جانا، او شهر بانو جانا
دل مرا بسته یی، به تار گیسو جانا
دل مرا بسته یی، به تار گیسو جانا
پَری گفته صدایت می کنم من
فیروزه بانو جانا
سرم را خاک راهت می کنم من
فیروزه بانو جانا
کنی گر یک نگاه به سویم ای جان
فیروزه بانو جانا
دل خود را فدایت می کنم من
فیروزه بانو جانا؛ او شهر بانو جانا
او بانو بانو جانا، او شهر بانو جانا
او بانو بانو جانا، او شهر بانو جانا
دل مرا بسته یی، به تار گیسو جانا
دل مرا بسته یی، به تار گیسو جانا
پَری گفته صدایت می کنم من
فیروزه بانو جانا
سرم را خاک راهت می کنم من
فیروزه بانو جانا
کنی گر یک نگاه به سویم ای جان
فیروزه بانو جانا
دل خود را فدایت می کنم من
فیروزه بانو جانا؛ او شهر بانو جانا
او بانو بانو جانا، او شهر بانو جانا
او بانو بانو جانا، او شهر بانو جانا
دل مرا بسته یی، به تار گیسو جانا
دل مرا بسته یی، به تار گیسو جانا