menu-iconlogo
logo

Messe Avalash

logo
Letras
با دستاش منو پس میزد

با حرفاش منو تهدیدم

با دستاش منو پس میزد

با حرفاش منو تهدیدم

میپوشید کفشاشو منو ترک میکرد

ولی فرداش بازم برمیگشت

با دستاش منو پس میزد

با حرفاش منو تهدیدم

میپوشید کفشاشو منو ترک میکرد

ولی فرداش بازم برمیگشت

باور نمیکردم

با اون تو خوشحالی

تا تهش که دیدم من

دلم آروم شد و خوابید

چشمامو که بستم

کابوس شد و آتیش

تو رو دیدم بودی تشنه

دلم بارون شد و بارید

اگه وایسی شاید مثل من نیاد

هرچی خواستی من که گرفتم برات

کردیم آشتی نشد مثل اولاش

همش تا نصف شب دعوا

گفتم نرو اون روز رسید

خواستی هر دومون دور بشیم

هر گل بود بوش یک چی

من تو اون، اون یکی

با دستاش منو پس میزد

با حرفاش منو تهدیدم

میپوشید کفشاشو منو ترک میکرد

ولی فرداش بازم برمیگشت

با دستاش منو پس میزد

با حرفاش منو تهدیدم

میپوشید کفشاشو منو ترک میکرد

ولی فرداش بازم برمیگشت

میدونم کلیشست ولی اگه بری نابودم

دنبالت آره خیلیا بودن

وقتی رفتی ریختن سریع اکیپا خونه ام

لش بازی برنامه تکیلا رو هم

از همون اولین باری که دیدمت

بود همچی بات عالی، آره

نفهمیدم ولی ماری، نه نه

بسه انقد گریه زاری، بسه

دلِ من برا تو کلی تنگه

گفتی میزنی فوری زنگ بهم

دعوا با تو با خودی جنگه

برنامت این روزا وُدی بَنگه

نمیخوام بشه حرفش جایی

نه نمیدونی چقدر برام ارزش داری

نه نمیخوام بگم، دلم شده تنگ

کاش بزنه اون زنگ دوباره به من

با دستاش منو پس میزد

با حرفاش منو تهدیدم

میپوشید کفشاشو منو ترک میکرد

ولی فرداش بازم برمیگشت

با دستاش منو پس میزد

با حرفاش منو تهدیدم

میپوشید کفشاشو منو ترک میکرد

ولی فرداش بازم برمیگشت

Messe Avalash de Behzad Leito - Letras y Covers