تو عمر دوباره،

تو جان دوباره

تو وصل دوباره،

تو عشق دوباره

تا بودن دل‌ها

من با تو هم‌آواز

تا شهر غزل‌ها

من با تو بَ پرواز

تا بودنِ من، بودنِ تو، بودنِ هستی

تو در دلم اَستی، توو، تو در دلم اَستی

تو شعر نجیبانه‌ی یک شاعر عاشق

در عشق و محبت همه سنجیده و صادق

تو مثل سکوت شب، آرامش خاطر

تو غنچه‌ی احساس، تو هم‌رنگ شقایق

هم‌رنگ شقایق

تو عمرِ دوباره،

تو جانِ دوباره

تو وصلِ دوباره،

توعشقِ دوباره

تا بودن دل‌ها

من با تو هم‌آواز

تا شهر غزل‌ها

من با تو بَ پرواز

تا بودنِ من، بودنِ تو، بودنِ هستی

تو در دلم اَستی، تووو، تو در دلم اَستی

تو مثل سحر، مثل طلوع، مثل امیدی

فرخنده‌ترین لحظه‌ی دیدار و نویدی

تو مثل طبیبی که بَ درمان دل من

آن لحظه رسیدی که باید می‌رسیدی

باید می‌رسیدی

تو عمرِ دوباره،

تو جانِ دوباره

تو وصلِ دوباره،

توعشقِ دوباره

تا بودن دل‌ها

من با تو هم‌آواز

تا شهر غزل‌ها

من با تو بَ پرواز

تا بودنِ من، بودنِ تو، بودنِ هستی

تو در دلم اَستی، تو در دلم اَستی