menu-iconlogo
huatong
huatong
avatar

Sarkoob

YAShuatong
mlop32_starhuatong
Lirik
Rakaman
کار طولانیه ... حوصله کن

پُر کار بودن به خیلی چیزا بستگی داره

مهم ترینش انگیزه س

وقتی به آینده فک کنی کم کار میشی

ببین رپ یه اسبِ وحشیه که سوار کار نداره

نمی تونه کسی ازش توو ایران

مایه حلال وار دراره

تا جایی که هنرمند

هیچ فرقی با یه خلافکار نداره

پس هر کی سَرِ میز ما اومد

بگو که قرارداد نیاره

اینه که تا قسطا زیاد شد کم کم ورسا کم شد

از اون طرف چه جرمایی که با یه امضا حل شد

یعنی که سلیقه طرف همیشه دخیله وسط

همینه تحمیلِ نظر نتیجه تخریبِ اثرِ

ولی وقتی که از سرت آب بگذره کلاً

میگی بهتره خودم تکلیفو یکسره کنم

تا اینجا عمرمو ضرر کردم هزینشم می دم

من که تا همینجا اومدم پس بقیشم میرم

منی که از اعتماد بی جا هنوز آبستنم

ولی در نهایت میدونم اینو که باعث منم

دیدم اونا که با خنده جلو میان ناکِس ترن

در آخر دیدم متکی به مشتی خاکسترم

فهمیدم فقط پدر مادر میگه پسرم دخترم

بقیه که این اسمو ببرن مُفت برن

دخترم؟ باو ولم کن حرکت کاملا فوله

یارو عَلَنی میخواد باچش تو رو حامِلت کنه

میگه تو پسرمی قدمت رو چشممه

می بینی پاش برسه حاضرِ گردنتو بشکنه

هر کی می خواد شیکمتو سفره کنه

تا به خودت بیای اون دورا یه نقطه شده

من دیوونه میرم بیرون ولی عاقل میرم خونه

دیگه ، هیچی نمی تونه منو غافلگیرم کنه

حتی اون که با شخصیت یه صدای سلامت

می گه دارم میرم فلان جا ولی کرایه ندارم

میگی کمک کنم که از بقیه خواهش نکنه

فردا میبینی همونجاس یارو کارش همونه

اینه که شک از توو خیابونو کوچه میاد

و مغز تبدیل میشه به هوشِ سیاه

اینجا بچه تمرین میبینه با یه لحنِ محکم

اول ازهمه یاد می گیره اون بیرون همه گرگن

می فهمه فقط خودشو ببینه بقیه همه نوکرو

بالاخره شک به آدما درونِ ذات بچه گُل کرد

توو اون سن آرزواش مثِ ناموسشه ولی

نابودی آرزو ها میشه آموزشِ بعدی

یعنی آینده هات بهت تحمیل شدن

بذا منظورمو یه جورِ دیگه تکمیل کنم

یادمه بچه بودم توو جمع یکی صدام کرد

بزرگِ جمع بود یه کم نگام کرد

بهم گف میخوای چی کاره شی بش گفتم فضانورد

گفت پول رو زمینه دنبالش توو فضا نگرد

تو درساتو قبول شو فضا مضا پیشکشت

با دو تا جمله میخواس آرزوام هیچ بشه

می دیدم همه نمه می خندیدن زیرِ لبی

میخواستم که آب شم برم زیرِ زمین

الآنم زیر زمینم وقتی خوردم از همه لگد

حداقل اینجا هیشکی منو مسخره نکرد

اونیکه رو نداشت توو داشت ولی می دونس چشه

مُدام با خودش گفت از این بد ترم

می تونس بشه

هر چی بود گذشت فقط جایِ زخمش موند

مینویسمو مینویسمو بالا میره گردش خون

روزی رو می بینم

جوری حالم خوبه که چسبیدم به سقف

اون روز اگه منو دیدی فقط بگو حقش بود

البته شاید فک بکنی که موزیک شغلِ منه

ولی نه موزیک یه عشقه که تووم شعله وره

ولی در واقع این روزا

هدف هام توو بیراهه اسیره

سن که میره بالا میفهمی بی مایه فطیره

اسم امرو هس فردا نه میگین چرا؟

خب فردا از ما بهترون میان ما میریم کنار

نمه نمه دورو برتو خالی میکنن

میبینی میپیچن

پس الآن آینده رو میسازم میگیری چی میگم؟

هه یه وقتی میرسه پیرو چروکیده شی

خطای صورتت راهِ مرگو کروکی کشید

می خوام اون روز کنارِ دریا باشم کفِ پامو

بذارم توو آبو تماشا کنم نوه هامو

توو ساحل باهاشون بازی می کنم گُل میخورم

بعد خسته میشم رو ماسه ها شل میکنم

باده خیام میره بالا به یاد ایام

یه حال کمیاب

یه حس عجیب داره جریان توو رگام

با این رویا سرگرمم فقط

حقیقت بهم گف که برگردم عقب

انگار یه تکون یه زمین لرزه

منو دوباره برگردوند به همین لحظه

به من راهِ چاهو یاد دادن نه راهو چاهو

افتادم توو چاه همون جا رو آبو جارو کشیدم

کی میتونس بره جلو بهتر اَ من

اینا که اسم بردی همه مثِ پسرمن

ببینم اینا زمان شروع ما کجا بودن؟

حالا تیکه میندازن واسه ما شاه غلام شدن

اینا توو وانِ حموم خونشون ناخدا بودن

دُم در آوردن واسه ما ناقلا شدن

هه این همه سال کارو بینم کی دید؟

اینا میخوان بگم این زیرزمین اینم کلید؟

میکروفون توو دستِ تو یعنی اتم دستِ داعش

بهتره که این کلید بمونه دست صاحبش

نظر تو خودجوشه

سالم نیست بو میده کد روشه

منو نقد نکن از خودتون مایه بذارین

صد تومنی پاره های لایِ هزاری

هه همین مونده اینا برام تِز بدن

فقط بهت اینو لایِ پرانتز بگم

ما خیلی کارا کردیم نگفتیم که ریا نشه

این روزا قضاوت هر کی اَ رو قیافشه

واسه من این قصه ها عادیه

همه قاضی شدن این استعداد ذاتیه

بری میگن فرار کرد وطن فروش

اگه بمونیم میگن یارو اطلاعاتیه

زنده باد حاشیه تو مغزش چیاس یارو

آدم حسابِ کار دستش میاد

کار درستو میکنی میگن قصدش ریاس

کاریم نکنی میگن قلبش سیاس

من کارم غمگینه چون بارم سنگینه

کمبودِ گذشته هام فقط با رپ تأمینه

وقتی زِوار زندگیم داره راحت در میره

اون لحظس که خودکارم با کاغذ وَر میره

من رپ نکردم رو شکم سیری

واسه کَل کَلو بچه بازی یه کم پیریم

اونم قابلِ احترامه حاصلِ استعداده

چون حرف خاصی تووش نیس فاقدِ اعتباره

با رپ میشه در جنگ تاخت

با رپ میشه فرهنگ ساخت

با رپ میشه رویا رو نشون داد

با رپ با کلمه میشه دنیا رو تکون داد

مطمئن باش

من این واژه ها رو واسه وزنو قافیه

به هم دیگه وصل نکردم

من این واژه ها رو بالا آوردم

از حقیقتِ تلخی که هضم نکردم

از روزگار میگذرم

نشونه میگیرمو توویِ خال میزنم

گذشته ها رو مثِ پوستِ مار می کَنَم

صدامو از توو شهرو خونه های میهنم میشنوم

از روزگار میگذرم

نشونه میگیرمو توویِ خال میزنم

گذشته ها رو مثِ پوستِ مار می کَنَم

صدامو از توو شهرِ خونه هاش میشنوم

موندگار میشوم

ذهنم جوونه ولی مخ پیره

چشمم از دید زدنِ زنِ لخت سیره

وقتی که صب تا شب

مثِ جغد خیره به دفتری که

ورقاش داره به چُخ میره

خب دیگه پُف زیرِ جفت دیده هام

یعنی استرسو بی خوابی قفلِ ایده هامو

باید جمع کنمو بریزم به کل زیرِ پام

تهش باید برم بی نتیجه مفت زیرِ خاک

افت خیز ما به قلمِ نوک تیزِ یاس

همه تووی خیابوناییم با کلی نقاب

اونی که روبروته وُ داره گُل میگه بات

رویِ همه چیت دقیقه حتی کلیه هات

صُب میشه باز که البته صُب نیس وسطِ ظهره

وقت میره واسه خالی کردن عقده

نشستی به تماشایِ رفتنِ عمرت

هه عقربه تنده راه مصرفِ قرصه

تووی کله جایِ مغز معدنِ سربه

جایگزین آب شده شربتِ سرفه

نون توو خون توو خونه شده برکتِ سفره

هنر واسه هنرمندا مدرکِ جرمه

تهش فقط ازت میمونه دفترِ کهنه

کفِ زمین بشینی در حسرتِ قله

توو بحثِ منطقی همیشه مَغلطه برده

اصل حرفو فقط جنگو اسلحه گفته

از روزگار میگذرم

نشونه میگیرمو توویِ خال میزنم

گذشته ها رو مثِ پوستِ مار می کَنَم

صدامو از توو شهرِ خونه های میهنم میشنوم

از روزگار میگذرم

نشونه میگیرمو توویِ خال میزنم

گذشته ها رو مثِ پوستِ مار می کَنَم

صدامو از توو شهرِ خونه هاش میشنوم

موندگار میشوم

کاراکتر اصلیه اول تا آخرِ داستانت منم

کارات شنیده شدن تنها دلیلِ بازتابت منم

تو هیچی نداری بگی سوژه کاغذ آچارت منم

تو مهره نیستی اگه باشی بازم آچارت منم

با یه عطسه فیدی ، مغزِ چرکی ، لنگِ بیتی

یه متلکی توویِ بحثِ جدی

البته مهم نیس که ببیننت به دیدِ چی

واست مهم اینه که تو فقط شنیده شی

بحثِ من یه خطر جدیه که پیشِ رومونه

نفوذیه جنون ِکه میکنه ریشه تو جونت

سکوتِ مرگباریِ که حس میشه توو خونه

وقتی هم خون توو شیشس هم شیشه توو خونه

اینا رو دیدیم

بعد میریم می گیم که دشمن زبونه

ببین دشمن زبونه چون که مُک فقط لفظیم

تو عمل فقط به ترکوندنِ هم کمر بستیمو

طبق عادت سبب اصلی یعنی بغل دستی

میخوای به هر بهونه شده بهش بپری

چرا که فک می کنی تو از همه فرشته تری

تمامِ تصورت از این سرزمین یه جهنمه

اینه که میخوای یه راست بری توو بهشت برین

میگی باید برم اینجا دیگه کلاً پوسیده

اینجا پر از یأسه ، اونجا پُر از امیده

ببین وقتی غذای گندیده لای مبل مونده باشه

هر جا نقلِ مکان کنی بازم خونت بو میده

آزادی آرامش اینا حرفِ نمادین خودته

ولی خصلتایی تو ما نهادینه شده

که هر جا بریم با ماس یه فازِ عجیبو غریب

تضادِ شدید بین سنتِ قدیمو جدید

تو میری اونجا اونا اینجا غارشونو کندن

حتی تویِ تحریم به

ما بارشون رو پک پک فروختنو

خیلی ساده قالمونو کَندنو حالشونو کردن

ای خارشونو تک تک

تموم واژه ها رو نوشتم توو خلوتم

الان تو گوشِت نیستم من در اصل توو کلّتم

فک زدم میرم جلو همین خطو

تو میخوای سلیقتو بشنوی یا حقیقتو؟

اینا می گن سرکوب کنم

حرفامو بریزم توو خودم

نه من حقیقتو کشیدم رو خودم

می گن اونا که اصلِ زحمتو کشیدن نخودن

راه که باز شد بقیه بشینن بخورن

نه توو کَتم نمیره تو رو نمیدونم

ولی من راهِ بی نتیجه رو شروع نمیکنم

من از سرکوبِ رویاهای خودم سَکو ساختم

دیگه چاقو توو رویای بقیه فرو نمیکنم

Lebih Daripada YAS

Lihat semualogo
Sarkoob oleh YAS - Lirik dan Liputan